-
'گاهی لازمه !!!
چهارشنبه 18 اردیبهشتماه سال 1392 09:01
گاهی لازمه.... آدما گاهی لازمه چند وقت کرکرشونو بکشن پایین یه پارچه سیاه بزنن درش و بنویسن : کسی نمرده. فقط دلم گرفته... .
-
زندگی بی ثبات
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1391 14:32
تصویری از زندگی بی ثبات در جهان را نشان می دهد که امروزه در حال رخ دادن است. ما در جهانی نا مطمئن زندگی می کنیم و عدم کنترل و مدیریت خود از ویژگی های این زندگی است
-
سال 92
شنبه 26 اسفندماه سال 1391 13:53
سلام دوستان عزیزم وقت نکردم بیام در وبم اما فقط اومدم تبریک سال نو بگم و برکت و رحمت را برایتان آرزو کنم... خدایا همه از تو میخواهند "بدهی"، اما من از تو میخواهم " بگیری" خستگی ، دلتنگی و غصه ها را از لحظه لحظه ی روزگاران آن که دوستشان دارم آمین
-
مسیر
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 09:37
وقتی باختم، "مسیر" را یافتم. در بزرگراه زندگی "راهت" همواره "راحت" نخواهد بود. هر "چاله ای" "چاره ای" به من آموخت. "دوباره" فکر کن، فرصتها "دوباره" نمیشوند. برای جلوگیری از "پسرفت" ، "پس" باید "رفت.
-
این دیوانگیست ...
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1391 11:33
این دیوانگیست ... که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه در یکی از آنها به ما خیانت شده است
-
مهربانی
دوشنبه 2 بهمنماه سال 1391 09:02
هیچ گاه بخاطر چند خطای کوچک، یک رابطه حقیقی را ترک نکنید . هیچکس بی عیب نیست. هیچکس بطور کامل درست نمیگوید. در انتها.... و مهربانی از همه چیز برتر است.
-
تکیه گاه
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 09:32
هر چقدر هم که ضعیف باشی گاهی اوقات می توانی تکیه گاه باشی !
-
داستان غم انگیز ما
سهشنبه 21 آذرماه سال 1391 13:36
داستان غم انگیز ما: وقتی روشنفکری ، سرگرمی میشود روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ... یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای! یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت! یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند...
-
زندگی کنید!!!
یکشنبه 12 آذرماه سال 1391 11:26
ابتدا به شدت سعی داشتم تا دبیرستان را تمام کنم و دانشکده را شروع کنم، سپس به شدت سعی داشتم تا دانشگاه را تمام کرده و وارد بازار کار شوم، بعد تمام تلاشم این بود که ازدواج کنم و صاحب فرزند شوم، سپس تمام سعی و تلاشم را برای فرزندانم بکار بردم تا آنها را تا حد مناسبی پرورش دهم، سپس می تونستم به کار برگردم، اما برای...
-
خدا فتاح روزی
سهشنبه 30 آبانماه سال 1391 10:15
حکایتی از مولانا پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد. از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می...
-
دانستن واقعیت
پنجشنبه 11 آبانماه سال 1391 21:26
-
'گاهی وقتها
یکشنبه 7 آبانماه سال 1391 11:19
-
قیمت انسان
شنبه 6 آبانماه سال 1391 10:02
-
نگاه تو به زندگی
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 10:34
صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود با خودش گفت: "هییم! مثل اینکه امروز موهامو ببافم بهتره! " و موهاشو بافت و روز خوبی داشت! فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو رو سرش مونده بود " هیییم! امروز فرق وسط باز میکنم" این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت ... پس فردای اون روز تنها یک تار...
-
معرفت روباهی که از شرم دوستانش سکته کرد
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 15:48
نامش اصغر درخشان است، هفت سالی میشود که میشناسمش. نخستین بار در ارتفاعات بالادست تنگ زندان واقع در شمال منطقه حفاظت شده سبزکوه دیدمش … او یکی از محیطبانهای پاسگاه چهارتاق در جنب ناغان بود؛ محیطبانی که افتخار میکند به رسالتی که برعهده گرفته است … چندی پیش دوباره او را دیدم، اینبار در کنار زاینده رود و در...
-
همیشه راه حل در گزینه پیشنهادی نیست
شنبه 15 مهرماه سال 1391 12:39
بازرسی میگفت: به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان پزشک پرسیدم: شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان! فهمیدم....
-
فاجعه
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1391 11:47
خدایا در این تورم و این ناهنجاری و در این بی سامانی یاریمان کن واقعا حرفی برای گفتن دیگر نیست....
-
کمال
چهارشنبه 29 شهریورماه سال 1391 13:05
از زشت رویی پرسیدند : آنروز که جمال پخش میکردند کجا بودی ؟ گفت : در صف کمال
-
انتقام زمانه
سهشنبه 28 شهریورماه سال 1391 10:46
نیازی به انتقام نیست. فقط منتظر بمان آن ها که آزارت می دهند، سرانجام به خود آسیب می زنند و اگر بخت مدد کند خداوند اجازه می دهد تماشاگرشان باشی . . .
-
گشایش در راه است !!!
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 09:05
هیچکس قفل بدون کلید نمیسازد بنابراین خدا مشکلات را بدون راه حل قرار نداده پس با مشکلات خود ، با اعتماد به نفس بالا برخورد کنید . . .
-
شیطان
یکشنبه 26 شهریورماه سال 1391 09:15
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ شیطان گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم . دیدم انسانها، آنچه را...
-
طلوعی دوباره
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 09:50
نگو: شب شده است...: بگو صبح در راه است
-
چقدر خدای ما مظلوم است!!!!!
سهشنبه 21 شهریورماه سال 1391 12:33
آیا می دانید تاثیر جمله «این مکان مجهز به دوربین مداربسته می باشد» به مراتب بیشتراز جمله «عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید» می باشد!!!!!!!!!!!! !ا
-
حتما بخوانید اونم دوبار....
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 10:44
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است، تقویمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقی بود پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد، داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سکوت کرد، جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت، خدا سکوت کرد، آسمان و زمین را به هم ریخت، خدا سکوت...
-
همیشه یکی پیدا میشه
جمعه 27 مردادماه سال 1391 17:32
همیشه یکی پیدا میشه که هُلت بده ! چه نشسته باشی روی تاب ، چه ایستاده باشی لبه ی پرتگاه....
-
قسمت کردن
شنبه 21 مردادماه سال 1391 10:02
روزی مردی برای خود خانه ای بزرگ و زیبا خرید. حیاطی بزرگ با درختان میوه داشت. در همسایگی او خانه ای قدیمی بود که صاحبی حسود داشت. که همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و با گذاشتن زباله کنار خانه اش و ریختن آشغال آزارش می داد یک روز صبح خوشحال از خواب برخاست همین که به ایوان رفت دید یک سطل پر از زباله در ایوان است....
-
ارزش؟
سهشنبه 17 مردادماه سال 1391 12:28
درجامعــه ای که ارزش ها عـــوض میشوند عوضـــی ها بــــا ارزش میشوند .
-
رابطه مرده
یکشنبه 8 مردادماه سال 1391 14:25
رابطه ای رو که مرده ، هر ۵ دقیقه ۱ بار نبضشو نگیر دیگه مرده . . .
-
گذشته
پنجشنبه 5 مردادماه سال 1391 22:23
-
حال ساده زندگی
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1391 12:21
همه فعل هایم ماضی اند ... ماضی خیلی خیلی بعید ...!!! دلم برای یک حال ساده تنگ شده است ...!!