ندای زندگی

اینجا خانه مجازی من است. از این به بعد مطالبی در مورد تغییر نگاهمان به زندگی خواهم نوشت.

ندای زندگی

اینجا خانه مجازی من است. از این به بعد مطالبی در مورد تغییر نگاهمان به زندگی خواهم نوشت.

شیطان


نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟
بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد
گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
شیطان گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم.
دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم،

 روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند.
اینان را به شیطان چه نیاز است؟
شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد،
زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن،

نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت،
تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم
و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.

نظرات 3 + ارسال نظر
فریناز یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:32 ق.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

بیچاره شیطون هم پشیمون شده از کارش و این آدما نه

آره گلم اونم کم آورده

دریا یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ق.ظ http://zinat.blogsky.com

سلام ندا جان از این همه لطف ونظرت ممنونم واقعا شرمنده شدم
خوشحالم کردی مهربون

بازم ممنون

ممنون از حضور شما

سمانه یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:01 ب.ظ http://parastesh1.blogsky.com

خداوندا آخرعاقبت ما را ختم به خیر بگردان

واقعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد