حالا میخواهم باز یک جریان مشابه داستان قبل را بگم
اما با نتیجه نهائی
در ابتدای قرن ۱۹ داستان نویسی که بیشتر داستانهای ترسناک مینوشت .
به نام ادگار آلن پو داستانی به این مضمون نوشت : یک کشتی در دریا غرق میشود.
فقط ۴ نفر از میان مسافرانش زنده می مانند..
به سبب طی شدن روزهای متوالی ۳ نفر دیگر تصمیم میگیرند
فرد جوانتر که نامش ریچارد پارکر بود را کشته و بخورند!!!
در عالم واقع و در سال ۱۸۸۴ کشتی باری به نام فوندرد میگوبینتا در دریا غرق شد
و تنها ۴ نفر از مسافران زنده ماندند
۳ نفر از مسافران اقدام به قتل عضو جوانتر گروه نموده
و اسم آن جوان ریچارد پارکر بود....
میدونید چیه؟؟؟ این همان انرژی و سیگنالی است که ما به کائنات ارسال میکنیم
و نتیجه:سرنوشت مانرا خودمان میسازیم!!!
آن چیزی است که در ذهنمان شکل میدهیم