شعر من از عذاب تو ، گزند تازیانه شد ضجه ی مغرور تنم ، ترنم ترانه شد حماسه ی زوال من ، در شب تلخ گم شدن ضیافت خواب تو را ، قصه ی عاشقانه شد برای رند در به در ، این من عاشق سفر وای که بی کرانی حصار تو کرانه شد وای که در عزای عشق ، کشته شد آشنای عشق وای که نعره های عشق ، زمزمه ی شبانه شد ای تکیه گاه تو تنم ، سنگر قلب تو منم وای که نیزه ی تو را ، سینه ی من نشانه شد درخت پیر تن من ، دوباره سبز می شود که زخم هر شکست من ، حضور یک جوانه شد وای که در حضور شب ، در بزم سوت و کور شب شب کور وحشت تو را ، قلب من آشیانه شد وای که آبروی تو ، مرد انالحق گوی تو بر آستان کوی تو ، جان داد و جاودانه شد من همه زاری منم ، زخمی زخمه ی تنم برای های های من ، زخمه ی تو بهانه شد درخت پیر تن من ، دوباره سبز می شود هر چه تبر زدی مرا ، زخم نشد ، جوانه شد "ایرج جنتی عطایی"
تنها نشسته ام.... خدای من !....آنقدر خسته ام که تنها تو میدانی !...می دانی ؟!!.....یقین دارم که از عمق تنهاییم آگاهی....
با دیدگانی تار ... می نویسم ... برای تو و برای دل !
دل !....این دل تنگ و تنها ... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....
تو هستی ! .... در تار و پود لحظاتم.... اما ...
اما.....سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده ....
چشمانم را از من مگیر...بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو ! ....تویی که مهربانترینی...
خدایا !..........دریاب حال مرا که....از وصف حالم عاجزم....و خسته....
دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را....
صبر !....صبر را به من هدیه کن !
خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد ...و مگذار ! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم....
خدایا ! مواظبم باش ! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش !
خدای مهربانم ای بی کران نازنین !...عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی !
بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن ...ای قدرتمند بی نهایت کریم.
دوستت دارم ای مهربان ...تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت ...
با من بمان....خدا....با من که تنها تو نگهدار منی ! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.
فوق العاده بود ممنووووووووووووووووووووونم
سلام. آپم عزیزم و منتظر نگاه زیبای شما
شعر من از عذاب تو ، گزند تازیانه شد
ضجه ی مغرور تنم ، ترنم ترانه شد
حماسه ی زوال من ، در شب تلخ گم شدن
ضیافت خواب تو را ، قصه ی عاشقانه شد
برای رند در به در ، این من عاشق سفر
وای که بی کرانی حصار تو کرانه شد
وای که در عزای عشق ، کشته شد آشنای عشق
وای که نعره های عشق ، زمزمه ی شبانه شد
ای تکیه گاه تو تنم ، سنگر قلب تو منم
وای که نیزه ی تو را ، سینه ی من نشانه شد
درخت پیر تن من ، دوباره سبز می شود
که زخم هر شکست من ، حضور یک جوانه شد
وای که در حضور شب ، در بزم سوت و کور شب
شب کور وحشت تو را ، قلب من آشیانه شد
وای که آبروی تو ، مرد انالحق گوی تو
بر آستان کوی تو ، جان داد و جاودانه شد
من همه زاری منم ، زخمی زخمه ی تنم
برای های های من ، زخمه ی تو بهانه شد
درخت پیر تن من ، دوباره سبز می شود
هر چه تبر زدی مرا ، زخم نشد ، جوانه شد
"ایرج جنتی عطایی"
مرسی از اطلاعت
وقتی میگی نادون معلومه دیگه...انتظار بیشتری نباید داشت...




[:S004
اره واقعا
نادونن دیگه


سلام ندا جونم
حالت چطوره؟
خوبی؟
تو هم درگیر مشغله های روزمره ی زندگی هستی بانو؟
امیدوارم همیشه شاد وآروم باشی در پناه حق
دعام کن
چه جواب کوتاهی دادی ندا جون!
فقط دعات کنم؟
حال خودت چطوره؟
خوبی؟
عزیزم الان14 روزی است خودم به شدت بیمار هستم یک ماه قبل هم خواهرم
خیلی خسته ام دعام کن عزیزم