حالا میخواهم باز یک جریان مشابه داستان قبل را بگم
اما با نتیجه نهائی
در ابتدای قرن ۱۹ داستان نویسی که بیشتر داستانهای ترسناک مینوشت .
به نام ادگار آلن پو داستانی به این مضمون نوشت : یک کشتی در دریا غرق میشود.
فقط ۴ نفر از میان مسافرانش زنده می مانند..
به سبب طی شدن روزهای متوالی ۳ نفر دیگر تصمیم میگیرند
فرد جوانتر که نامش ریچارد پارکر بود را کشته و بخورند!!!
در عالم واقع و در سال ۱۸۸۴ کشتی باری به نام فوندرد میگوبینتا در دریا غرق شد
و تنها ۴ نفر از مسافران زنده ماندند
۳ نفر از مسافران اقدام به قتل عضو جوانتر گروه نموده
و اسم آن جوان ریچارد پارکر بود....
میدونید چیه؟؟؟ این همان انرژی و سیگنالی است که ما به کائنات ارسال میکنیم
و نتیجه:سرنوشت مانرا خودمان میسازیم!!!
آن چیزی است که در ذهنمان شکل میدهیم
این روزا ما دنبال شما میدوئیم. زودتر احوال این داداش کوچکتر رو میپرسید.
ممنون از همه خوبی های خواهرانتون.
اما در مورد مطلب امروز من همه این حرفا رو قبول دارم. اما رشته تحصیلیم بهم میگه وقتی دیتاها زیاد میشه هر اتفاقی میتونه بطور تصادفی ایجاد گردد.
تا حالا شده در منزل باشید و دلتان هوس شیرینی کنه. پنج دقیقه بعد دوستی قدیمی با یک جعبه شیرینی به دیدار شما بیاد. بگم شما تو این مواقع چی میگین.
" ا چه جالب الان هوس شیرینی کرده بودم. کاش از خدا یه چیز دیگه خواسته بودم."
اما اگر همان لحظه آرزویی دیگه کنید هرگز اتفاق نمی افتد.
ما در اطرافمان اتفاقات فراوان داریم. مثال میزنم میدان آزادی مملو از ماشین است و ترافیک غوغا میکند. شما همچنان که دستتان روی بوق است تا راه باز شود پلاک ماشین جلویی چشمتان رو میگیره. بله پلاک ماشین جلویی فقط یک شماره با شما اختلاف داره.
شما آیا به این میگویید تل پاتی؟ مطمئنا نه! آفرین این یه اتفاق نادر است . فقط یک اتفاق نادر ولی غیر ممکن نیست.
چطور در این تهران بزرگ دو پلاک این همه شبیه به هم در یک جا بهم برخورد میکنند. این آن چیزی است که ما میگوییم احتمال دارد ولی در حد صفر است ولی صفر نیست. برای همین است که بنده نوشته های نوستر آداموس را قبول ندارم.
و برای همین است که ما ادعا میکنیم در عالم گیتی میتواند کره ای دیگر مانند زمین وجود داشته باشد. زیرا صحبت از میلیاردها خورسید است که می تواند با احتمال وجود کره ای مانند زمین با این موقعیت استثنایی را تایید کند.
پس هیچ چیز جز محالات نیست.
خواهشن شما دیگه حرف بنده را انتقاد تند برداشت نکنید و بنده را مستوجب عقوبت ندانین. نمیدانم چی شده اخیرا همه خانمها بنده رو مشمول لطف خود(غضب) میکنند.
جالب بود مرسی
ببخشید که امروز دیر شد مشغله کار وزندگی فرصتی برای دوستان نمیذاره ولی من هر جور شده خدمت میرسم .
من خودم به شخصه اعتقاد به تله پاتی دارم ولی نمی دونم میشه یک داستان به واقعیت تبدیل بشه .باورش کمی مشکله .
واقعا میشه من به عینه در زندگیم زیاد دیدم